Saturday, July 31, 2010

روی خدا؟

به‌هرطرف که رو می‌کنی، روی خدا نمی‌بینی، ثانیه‌شمار و روزشمار می‌بینی.

و ثانیه‌شمارها، به‌جای آن‌که یادت‌بیاندازند که در یکی‌شان قراراست ریق رحمت را سربکشی، لحظه‌به‌لحظه به حجم حسرت‌ات اضافه‌می‌کنند.

4 comments:

zeinab said...

fek konam beshe rahi peida kard o az in sanie shomar haei ke lahze be lahze be hasrate adam ha ezafe mikonan entegham gereft.mishe vadareshoon kar be jaye shomareshe lahze haye hasrat sanihaye shirine ntezar ro beshmoran... entezar...

Amirhosein said...

عمیق بود

مریــــــــــم said...

بودا میگفت: من مثل نیلوفری هستم که روی سطح دنیا ایستادم و از اون بی نیازم...
آخر سیاهیهای دنیا کجاست؟
وقتی ظلمت روی ظلمت انباشته شد گمان بردیم بالاتر از سیاهی باز هم سیاهی ست و دیگر هیچ!
اما نیلوفر, گواه خوبی برای لبخند زدن به روشنایی نیست؟
برای دیدن خورشید باید روی مرداب ایستاد و از اون گذشت!!

كتايون said...

بله.درست ميگي